قدرت بدنی بینظیر حضرت علی ـ علیه السلام ـ را باید در ردیف معجزات و کرامات به حساب آورد. تاریخ جهان هیچ شخص دیگری را با چنین نیروی جسمانی فوقالعاده سراغ ندارد. توانایی بدنی آن حضرت، همانگونه که خود آن بزرگوار فرمودند، یک قدرت عادی و معمولی نبوده، بلکه قدرت الهی و خدایی بود که از ایمان نیرومند او به خدا نشأت میگرفت. شاید خداوند خواسته از طریق این قدرت بدنی فوق طبیعی، ارتباط آن حضرت با عالم فوق طبعیت را به مردم بفهماند و آنها را متوجه شایستگی او برای زمامداری و رهبری جامعة اسلامی پس از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ سازد، زیرا کسی میتواند جانشین پیامبر عظیمالشأن شود که همانند وی با عالم بالا در ارتباط بوده و از هر جهت، توان فوق بشری در ادارة جوامع بشری داشته باشد، و چنین شخصی ـ بدون تردید ـ کسی جز علی ـ علیه السلام ـ نبوده است.
بیشک قدرت بدنی حضرت علی ـ علیه السلام ـ یکی از فضایل آن حضرت بود. همین نعمت بود که به وی امکان آن همه خدمت به اسلام عزیز را بخشید و اگراین نعمت بزرگ نبود، اسلام آن چنان که باید پا نمیگرفت و یا به طور کلی نابود میگردید. پیامبر گرامی خدا، حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ در مقام ارزیابی، یک ضربة شمشیر حضرت علی ـ علیه السلام ـ را از مجموع عبادات جنّ و انس، برتر و ارزشمندتر میشمارد. به واسطة همین قدرت و شجاعت ناشی از همین ایمان بینظیر و راسخ آن حضرت به خدا و رسولش بود که مقلّب به «اَسَدُ اللهِ الْغالِب» (یعنی شیر همیشه پیروز خدا) گردید.
در این جا توجه شما را به چند ماجرای تاریخی در مورد قدرت بدنی آن حضرت در سنین کودکی و بزرگسالی جلب میکنم:
1 . امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: فاطمة بنت اسد، مادر حضرت علی ـ علیه السلام ـ میگوید: هنگامی که علی ـ علیه السلام ـ مقداری رشد کرد، من او را با پارچة پهنی محکم بستم و در گهواره قرار دادم، ولی او با دستان و دندانهای خود آن را شکافت. سپس او را در دو پارچه پیچیدم، آن دو پارچه را نیز شکافت. به تعداد قطعات میافزودم و او همة آنها را پاره میکرد، تا جایی که وی را در هفت قطعه که یکی از آنها از جنس چرم و یکی نیز از جنس ابریشم بود پیچیدم، ولی او همة آنها را شکافت... .
[1] 2 . عمر خطّاب میگوید: زمانی که حضرت علی ـ علیه السلام ـ در گهواره بود، ماری را دید که قصد نیش زدن آن حضرت را دارد. دستان امام بسته بود، ولی او تلاش نموده و دست خود را خارج نموده و با آن گردن مار را گرفت و چنان فشرد که انگشتانش به داخل بدن مار فرو رفته و مار در چنگ آن حضرت جان سپرد. وقتی مادرش سررسید و مار را در دست فرزند دید، فریاد زده و از مردم کمک خواست. مردم نیز جمع شدند. آنگاه مادر حضرت، خطاب به وی گفت: «کَاَنَّکَ حَیْدَرَةٌ
[2] ؛ گویا تو یک شیر خشمگین هستی!»
[3] 3 . جابر جعفی میگوید: دایة حضرت علی ـ علیه السلام ـ زنی بود از بنیهلال که خود نیز کودکی داشت که یک سال از علی ـ علیه السلام ـ بزرگتر بود. روزی دایه، این دو طفل را در خیمه گذاشته و به دنبال کار خود رفت. فرزند دایه از خیمه خارج شده و خود را به سر چاهی که در نزدیک خیمه بود رسانید. علی ـ علیه السلام ـ نیز با او همراه بود. دراین موقع پسرک به چاه نزدیک شده و با سر به داخل چاه واژگون شد. در همین لحظه، علی ـ علیه السلام ـ که از او کوچکتر بود، او را گرفته و همانطور آویزان نگاه داشت. آن حضرت با دندانش یک دست و با دستش یک پای آن کودک را گرفته بود و آنقدر نگاه داشت، تا این که مادرش سررسید و کودکش را گرفت و با صدای بلند فریاد زد: ای مردم! بیایید و ببینید که این چه کودک مبارکی است که جان کودک مرا نجات داد. مردم جمع شدند در حالی که از قدرت و هوش حضرت علی ـ علیه السلام ـ شگفتزده شده بودند.
[4] 4 . حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سنین نوجوانی بود که با مردان نیرومند و پهلوان، کشتی میگرفت و همه آنها را به زمین میزد. مردان قدبلند و قویهیکل را به روی دست بلند میکرد و در هوا نگه داشته و آنگاه به سوی خود کشیده، به زمین میزد و گاه با یک دست از قسمت نرم شکم آنها گرفته و آنها را به هوا بلند میکرد و بعضی اوقات خو را به اسبی که در حال دویدن بود رسانده و وقتی با آن برخورد میکرد، آن را به عقب میراند.
[5] 5 . بسیار اتفاق میافتاد که آن حضرت ـ علیه السلام ـ سنگ بزرگی را از قلّه کوه برداشته و با یک دست آن را گرفته به پایین میآورد. آنگاه آن را پیش روی مردم میگذاشت، ولی حتی سه مرد نیرومند نمیتوانستند آن را ازجای خود تکان بدهند. و همچنین هرگاه آن حضرت ساق دست کسی را میفشرد، از شدت درد نمیتوانست نفس بکشد.
[6] 6 . بارزترین نمونهای که میتواند قدرت بدنی فوق بشری حضرت علی ـ علیه السلام ـ را معرفی نماید، ماجرای فتح قلعه خیبر است. قلعة خیبر که متعلق به یهودیان بود، مدتی در محاصره قوای اسلام قرار داشت، اما هیچ سرداری نمیتوانست آن را فتح کند. این قلعه و خندقی که در اطراف آن حفر شده بود، توسط تیراندازان حرفهای و دلیرانی کمنظیر، چون مرحب و برادرش حارث، حفاظت میشد. چندین سردار مسلمان به همراهی چندین هزار جنگجو، در چند مرحله تلاش کردند تا دروازة خیبر را بگشایند، ولی هیچ کدام موفق نشدند از سدّ قهرمانان و جنگجویان یهود بگذرند، و همة آنها با به جای گذاشتن تعدادی تلفات بازگشتند.
این امر باعث شد روحیة مسلمانان تا حدودی تضعیف شود. تا جایی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأموریت فتح خیبر را به سردار همیشه اسلام، شیر خدا، علی مرتضی محوّل فرمود.
روزهای قبل، علی ـ علیه السلام ـ از جنگ معاف بود، زیرا به مشیّت الهی به درد چشم مبتلا شده بود. پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ با یک معجزه و از طریق مالیدن آب دهان، درد چشم آن حضرت را شفا بخشید. علی ـ علیه السلام ـ با سرعت به سوی خیبر حرکت کرد و آنچنان سریع اسب میراند که همراهان وی از او خواستند کمی آهستهتر براند.
وقتی به نزدیکی قلعة خیبر رسید، پرچم اسلام را به روی زمین نصب کرد. در این هنگام دروازة قلعه خیبر که از جنس سنگ بود، باز شد و گروهی از پهلوانان و جنگجویان خیبری، جهت مقابله با سپاه اسلام از آن خارج شدند. اولین کسی که به میدان آمده و دو نفر از مسلمانان را به شهادت رساند. «حارث» برادر مرحب خیبری بود.
[7] او آنچنان هیبت، قدرت و شجاعتی داشت که وقتی پا به میدان گذاشت، سربازان مسلمانی که پشت سر حضرت علی ـ علیه السلام ـ ایستاده بودند. از ترس چند قدم به عقب برگشتند. تنها علی ـ علیه السلام ـ بود که همچون کوه، استوار ایستاده بود و چند لحظه بعد با حارث درگیر شد، اما این درگیری چند ثانیه بیشتر به طول نینجامید، و پس از آن، پیکر بیجان حارث بر زمین نقش بست.
وقتی مرحب (شجاعترین و نیرومندترین سردار یهود) این صحنه را دید، خشمگین شده و با شتاب خود را به وسط میدان رسانید، تا انتقام برادر خود را بگیرد. او دارای لباس و ادوات جنگی مخصوص بود که دیگران از پوشیدن و به کار بردن آنها عاجز بودند. دو زره یمانی بر تن نموده و کلاهی که از سنگ مخصوصی تراشیده شده بود بر سر داشت. روی این کلاه سنگی نیز یک کلاه خود قرار داشت و نیزهاش سه من وزن داشت.
[8] آنگاه به رسم قهرمانان عرب ـ جهت معرفی خود و تضعیف روحیة حریف ـ اشعاری به عنوان رجز خواند که قسمتی از آن اشعار را در اینجا میآوریم:
قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ اِنّی مَرْحَبّ شاکِی السِّلاح بَطَلٌ مُجَرَّبٌ
اِنْ غَلَبَ الْدَهرُ فَاِنّی اَغْلَبُ وَالُقَرْنُ عندی بِالدّماء مُخَصَّبٌ
[9] در و دیوار خیبر گواهی میدهد که من مرحبم، قهرمانی کارآزموده و مجهز به سلاح.
اگر روزگار پیروز است، من نیز پیروزم. قهرمانانی که در صحنههای جنگ با من روبهرو میشوند. با خون خویشتن رنگین میگردند.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ نیز در برابر او رجزی سرود و شخصیت نظامی و نیروی بازوان خود را چنین به رخ دشمن کشید:
اَنَا الّذی سَمَّتْنی اُمی حَیْدَرَه ضَرغام آجامٍ وَلَیْتٌ قَسْوَرَه
عَبْلُ الذَِّراعَیْنِ غَلیظُ القَصَرَه کَلَیْثِ غاباتٍ کَریه الْمَنظَرَه
[10] من همان کسی هستم که مادرم مرا حیدر (شیر) خوانده، مرد دلاور و شیر بیشهها هستم.
بازوان قوی و گردن نیرومند دارم، در میدان نبرد، همانند شیر بیشهها صاحب منظری مهیب هستم.
آنگاه دو قهرمان به سوی یکدیگر هجوم برده و با هم درآویختند. هنوز چند لحظهای نگذشته بود که شیرخدا با ذولفقار خویش ضربتی بینظیر حواله سر دشمن نمود. مرحب، سپر بر سر کشید، اما سپر آهنین به دو نیم شد. شمشیر به کلاه آهنی رسیده، آن را نیز شکافت. کلاه سنگی نیز در هم شکسته و برق شمشیر آن حضرت از بین پاهای دشمن جستن نموده و مرحب به دو نیم شد.
[11] این ضربت، آنچنان سهمگین بود که برخی از دلاوران یهود که پشت سر مرحب ایستاده بودند پا به فرار گذاشته، به دژ پناهنده شدند، و عدهای که فرار نکردند، تن به تن با علی ـ علیه السلام ـ جنگیده و همگی کشته شدند.
اسامی گروهی از دلاوران یهود که پس از کشته شدن مرحب با حضرت علی ـ علیه السلام ـ جنگیده و به دست آن حضرت به درک واصل شدند، به این شرح است: داوود بن قابوس، ربیع بن ابیالحقیق، ابوالبائث، مرة بن مروان، یاسر خیبری و ضجیح خیبری.
[12]
[1] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 41، ص 274.
[2] . هنگامی که حضرت علی ـ علیه السلام ـ با قهرمان نامی خیبر «مرحب» روبهرو شد، در رجزی که خواند به همین ماجرا اشاره نموده و فرمود: «انَا الّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیْدرَةٌ ؛ من آن کسی هستنم که مادرم مرا «شیر خشمگین» نامید.»
[3] . بحارالانوار، ج 41، ص 274 و 275.
[4] . همان، ص 275
[5] .همانجا (نقل از: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 439 و 440).
[6] . بحارالانوار، ج 41، ص 275 و 276.
[7] . میرزا محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، ج 2، ص 278.
[8] . جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج 2، ص 650 و 651؛ ناسخ التواریخ، ج 2، ص 278.
[9] . فروغ ابدیت، ج 2، ص 651.
[10] . برای اطلاع از تمامی ابیات این رجزها، ر.ک: ناسخ التواریخ، ج 2، ص 279.
[11] .همان،ج 2،ص 280، البته فروغ ابدیت مینویسد: این ضربت سر مرحب را تا به دندان به دو نیم ساخت.
[12] . فروغ ابدیت، ج 2، ص 654؛ ناسخالتواریخ، ج 2، ص 282 ـ 286.
البته قبل از این شش نفر نامی، هفت نفر دیگر نیز از دم تیغ آن حضرت گذشته بودند
[1]، و پس از اینها نیز تعداد زیادی از یهودیان را از پای درآورد. همچنان آنان را تعقیب نمود تا به نزدیکی در خیبر رسید. در این هنگام، یکی از پهلوانان یهود، ضربتی به دست چپ آن حضرت وارد ساخت که در اثر آن، سپر از دست آن حضرت افتاد و یکی از یهودیان نیز دلیری نموده، سپر را برداشت و به داخل دژ گریخت. گروه دیگری از یهودیان نیز پشت سر او چون روبهانی که از جلو شیر بگریزند، فرار کرده،به داخل خیبر پناه برده و به سرعت در آن را بستند، اما چندین تن از جنگجویان آنها که بیرون مانده و آن حضرت را بیسپر یافتند. دلیر شده و به وی حمله نمودند. در این هنگام، شیر خدا پنجه در حلقة در خیبر انداخته و با یکی دو لرزش، آن را از دیوار کنده و به عنوان سپر مورد استفاده قرار داد.
[2] آن گاه یک طرف در را روی یک سوی خندق قرار داد و چون طول در از عرض خندق کمتر بود، سر دیگر آن را به روی دست گرفت و امر فرموده، 1800 نفر جنگجوی مسلمان از روی آن عبور کرده و به خیبر داخل شوند.
[3] اندازه این در که از جنس سنگ سخت بود، چهار ذرع در پنج وجب و به ضخامت چهار انگشت بود
[4]، که حضرت آن را با دست چپ کنده و سپر قرار داده بود و در پایان، آن را چهل زراع به پشت سر خود پرتاب نمود. این در، آنقدر سنگین بود که پس از پایان جنگ هفت، هشت، چهل، پنجاه و حتی هفتاد مرد جنگی سعی کردند آن را از این رو به آن رو کنند، ولی موفق نشدند.
[5] وقتی که از آن حضرت سؤال میشود: «هنگامی که از این در به عنوان سپر استفاده کردی، چقدر سنگینی احساس نمودی؟» پاسخ میدهد: «به همان اندازه که از سپر خودم احساس سنگینی میکردم»؛ اما باید دانست، این در با قدرت بشری کنده نشده، بلکه قدرت الهی در بازوان حضرت علی ـ علیه السلام ـ بود که این در را کند، همانگونه که خود آن حضرت فرمود:
«ما قَلَعْتُما بِقُوَّةٍ بَشَریَّةٍ وَ لکنْ قَلَعْتُها بِقُوَّةٍ الهیَّةٍ وَ نَفَس بِلِقاء رَبِّها مُطْمَئِنَّةُ
[6] ؛
من هرگز آن در را با نیروی بشری از جای نکندم، بلکه در پرتوی نیروی خداداد و با ایمانی راسخ به روز بازپسین این کار را انجام دادم.»
[1] . ناسخالتواریخ، ج 2، ص 282.
[2] . بحارالانوار، ج 41، ص 281. (نقل از: تاریخ طبری)
[3] .همان،ص 280. (نقل از: کتاب رامش افزادی).
[4] . بحارالانوار، ج 41، ص 280.
[5] . ناسخالتوارخی، ج 2، ص 289؛ بحارالانوار، ج 41، ص 652.
[6] . فروغ ابدیت، ج 2، ص 652. ")
|
1 . حق بدن قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ :اِنَّ لِرَبِّکَ عَلیکَ حقّاً، وَ انَّ لِجَسَدِک عَلیکَ حقّاً، وَ لِاَهْلِکَ عَلَیکَ حقّاً.[1] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: پروردگارت بر تو حقّی دارد، و بدنت بر تو حقّی دارد، و خانوادهات (نیز) بر تو حقّی دارد. 2 . شنا بهترین سرگرمی قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ :خَیْرُ لَهوِ الْمُؤمِنِ السَّباحةٌ.[2] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: بهترین سرگرمی برای مرد با ایمان، شنا. 3 . کار و ورزیدگی قال علی ـ علیه السلام ـ : مَنْ یَعمَلْ یزدد قُوَّةً، مَنْ یُقَصِّرْ فی الْعَمَلِ یَزْدَدْ فَتْرَةً .[3] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: هرکس کار (بدنی) کند قویتر شده، و هر کس در کار کردن کوتاهی نماید، ضعیفتر خواهد شد. 4 . پرهیز از چاقی قال الصّادق ـ علیه السلام ـ : وَ لاتَسمَّنوا تَسَمُّنَ الْخَنازیرِ لِلذِبْحِ.[4] امام صادق ـ علیه السلام ـ توصیه فرمودند: از چاق شدن همانند خوکهایی که برای ذبح،چاق(و نگهداری) میشوند بپرهیزید. 5 . جهت ورزش قال علی ـ علیه السلام ـ : یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ؛ قَوِّ علی خِدْمَتِکَ جَوارِحی.[5] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در فرازی از دعای کمیل عرضه میدارد: پروردگارا! پروردگارا! پروردگارا! اعضاء و جوراح مرا، در راه خدمت به خودت، قوی و نیرومند گردان. 6 . درخواست سلامتی و قوّت قال السجّاد ـ علیه السلام ـ : اَللّهمَّ اَعْطِنِی... الصِّحَّة فی الجسمِ وَ القُوَّةَ فِی الْبَدانِ.[6] امام سجاد ـ علیه السلام ـ در دعای ابوحمزه ثمالی عرضه میدارد: خداوندا سلامتی در جسم و توانایی بدنی به من ارزانی فرما! 7 . از همه قویتر قال علی ـ علیه السلام ـ : اَقْوی النّاسِ، اَعْظَمُهُمْ سُلطاناً عَلی نَفْسِهِ.[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: در بین مردم، آن کس از همه قویتر است که تسلّطش بر (هوای نفس) خویش، بیشتر باشد. 8 . قویترین مردم قال علی ـ علیه السلام ـ : اَقْوی النّاسِ مَنْ قَوِِیَ عَلی غَضَبهِ بِحِلْمِه.ِ[8] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: در بین مردم، آن کس از همه تواناتر است که بر فرو نشاندنِ خشم خود، به واسطة حلم و بُردباریاش، توانا باشد. 9 . اسب، خیر است قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : اَلْخَیْرُ مَعْقودٌ بِنواصِی الْخَیْلِ الی یَوْمِ الْقِیامَةِ.[9] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند:خیر و خوبی تا روز قیامت به پیشانی اسب، گره زده شده است. 10 . مسابقة اسب سواری و جایزة آن قال الباقر ـ علیه السلام ـ : اِنَّ رَسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ سابَقَ بَیْنَ الْخَیلِ، وَاَعْطَی السَّوابِقَ مِنْ عِنْدِهِ.[10] امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مسابقه اسبدوانی ترتیب داد و جوایز آن را از مال خویش پرداخت نمود. 11 . شرکت در مسابقه قال السجّاد ـ علیه السلام ـ : اِنَّ رَسول اللهِ ـ صلی الله علیه و آله ـ اَجْرَی الْخَیلَ وَ جَعَلَ سَبقَها اَواقِیَ منْ فِضَّةٍ.[11] امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمودند: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ (در مسابقه اسبدوانی) اسب دوانید، و جایزهاش را چندین آق[12] از نقره قرار داد. 12 . پهلوان، دوست داشتنی است قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الرَّجُلَ الْقَوی.[13] رسول گرامی اسلام - صلی الله علیه و آله - فرمود: خداوند متعال انسان قوی و نیرومند را دوست دارد. 13 . ورزشکار خوشبخت است قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : طُوبی لمنْ اَسْلَمَ وَ کان عَیْشُهُ کِفافاً وَ قُواهُ شِداداً.[14] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: خوشبخت کسی است که اسلام را پذیرفته و به قدر معاش خود، درآمد دارد قوای بدنش نیرومند است. 14 . حقّ کودک در آموزش ورزش به او قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : حَقُّ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ اَنْ یُعَلِّمَهُ الکِتابَةَ وَ السَّباحَةَ و الرِّمایَةَ وَ اَنْ لایَرزُقَهُ اِلّا طَیِّباً و ... . رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: حق فرزند (پسر) بر عهدة پدرش این است که به او نوشتن و شناکردن و تیراندازی را آموزش دهد روزیِ او را تنها از راه حلال و پاکیزه تهیه نماید... . 15 . تیری از تیرهای اسلام قال الصّادق ـ علیه السلام ـ : اَلرَّمْیُ سَهْمٌ مِنْ سَهامِ الاِسلام.ِ[15] امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: تیراندازی (خود) تیری از تیرهایِ اسلام است (اگر مسلمانان، تیراندازان خوبی باشند، میتوانند با دشمنان اسلام مبارزه کنند و دشمن نیز از آنها خواهد ترسید و فکر حمله به آنها را به مغزِ خود راه نخواهد داد). 16 . زمان و هوایِ مناسب قال علی ـ علیه السلام ـ : و َسِرِِالْبَرْدَیْنِ، وَغَوِّرْ بِالنّاسِ وَ رَفِّهْ فِی السَّیر.ِ[16] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: در بامداد و عصر که هوا خنک است راهپیمایی کن و در وسطِ روز (که هوا گرم است) مردم را (برای استراحت و آسایش) باز دار و آهسته بران (تا ناتوانان نیز بتوانند همراه توانایان بیایند). 17 . مصداق آیة قرآن قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : اَلا اِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْی، اَلا اِنَّ القُوَّةَ الرَّمیُ.[17] پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: آگاه باشید (یکی ازمصداقهای) «قُوَّت» (در آیة: وَاَعِدُّوا لَهُم مَا اسْتَطعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) همان تیراندازی است، آگاه باشید «قوّت» همان تیراندازی است. 18 . رابطة غیرت و قهرمانی قال علی ـ علیه السلام ـ : ثَمَرَةُ الشَّجاعَةِ الْغیرَةُ.[18] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: غیرت، ثمره و حاصلِ شجاعت و قهرمانی است. 19 . تداومِ تمرینات قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : مَنْ تَرَکَ الرَّمْیَ بَعدَ ما عَلِمَهُ رغْبَةً عَنْهُ فَاِنَّها نِعْمَةٌ کَفَّرَها.[19] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: کسی که پس از یاد گرفتن تیراندازی از روی میل و رغبت، آن را ترک کند، نعمتی از نعمتهای خدا را کُفران نموده است. 20 . رابطة شجاعت و همّت قال علی ـ علیه السلام ـ : شَجاعَةُ الرَّجُلِ عَلی قَدْرِ هِمتِهِ.[20] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: شجاعت انسان متناسب با همّتِ اوست. 21 . خیر و نیکی در شمشیر است قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : اَلْخَیرُ کُلُّهُ فی السَّیفِ وَ تَحْتَ ظِلَّ السَّیْفِِ.[21] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: همة خوبیها در شمشیر و زیر سایة شمشیر است. 22 . قوّت یعنی شمشیر و سپر عَنْ اَبی عَبدِالله ـ علیه السلام ـ فی قَولِ الله تَعالی «وَاَعدُّ وا لَهُمْ مَا اسْتَطعْتُمْ مِنْ قوة» قالَ: سَیْفٌ وَ تُرسٌ.[22] امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر فرمودة خداوند متعال «آنچه قوّه و توان دارید برای (مقابله با) آنها مهیّا سازید» فرمودند: (منظور از قوّه) شمشیر و سپر است. 23 . بهترین سرگرمی قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : عَلَیْکمْ بِالرَّمْیِ فَاِنَّهُ مِنْ خَیرِ لَهوکُمْ.[23] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: به تیراندازی روی آورید، زیرا یکی از بهترین سرگرمیها شما است. 24 . سایة شمشیرها قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : اِنَّ اَبوابَ الْجَنَّةِ تَحْتَ ظِلالِ السُّیوُف.ِ[24] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: درهای بهشت زیر سایة شمشیرهاست. 25 . قوّت و ضعف ارزشمند قال علی ـ علیه السلام ـ : وَاِذا قَویتَ فَاقْوا عَلی طاعة اللهِ، وَ اذا ضَعُفْتَ فَاضْعَفْ عَنْ مَعْصِیةِ الله.[25] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: و هرگاه توانا بودی، بر اطاعت و بندگی خدا توانا باش و اگر ناتوان بودی از معصیت و نافرمانیِ خدا ناتوان باش. 26 . لزوم آموزش ورزشی قال النّبی ـ صلی الله علیه و آله ـ : عَلِّمُوا اَبْنائکُمُ السَّباحَةَ و الرِّمایَة.َ[26] پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: به پسرانتان شنا و تیراندازی را آموزش دهید. 27 . قویها نیز ضعیفند! قال علی ـ علیه السلام ـ : کُلُّ قَویًّ غیرَالله سُبْحانَهُ ضَعیف.[27] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: هر نیرومندی جز خداوند سبحان، ضعیف و ناتوان است (پس به زور بازو و سایر تواناییهایتان مغرور نشده و از آن سوء استفاده نکنید.) 28 . جوازِ بازی و ورزش قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : اُلْهُوا وَ الْعَبُوا فَاِنّی اَکْرَهُ ان یُری فی دینِکُم غِلظَة.ٌ[28] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: تفریح و بازی کنید زیرا دوست ندارم، در دین شما خشونتی دیده شود. 29 . میانهروی در ورزش قال علی ـ علیه السلام ـ : وَلْیَکُنْ اَحَبُّ الامُورِ اِلَیکَ اَوْسَطَها فِی الْحَقِّ وَ اَعَمَّها فی العَدلِ.[29] حضرت علی ـ علیه السلام ـ : کاری که باید بیش از هر کار دوست داشته باشی، میانهروی در حقّ است و همگانی کردن آن در برابری و دادگری. 30 . استراحت شب قبل از مسابقه قال علی ـ علیه السلام ـ : فَاََرِحْ فیهِ بَدَنَکَ و رَوّحْ ظَهرُک.َ[30]
[1] . بحارالانوار، ج 70، ص 128. [2] . نهجالفصاحه، ص 319، حدیث شماره 1527. [3] . غررالحکم، ج 5، دص 204. [4] . الکافی، ج 6، ص 270 و الحیاة، ج 4، ص 206. [5] . مفاتیحالجنان، فرازی از دعای کمیل. [6] . مفاتیحالجنان، دعای ابوحمزه ثمالی. [7] . غررالحکم، ج 2، ص 436. [8] . غررالحکم، ج 2، ص 435. [9] . تفسیر مجمعالبیان،ج 4، ص 475، و تفسیر الصّافی، ج 4، ص 298. [10] . وسائلالشیعة، ج 13، ص 351. [11] . وسائلالشیعه، ج 13، ص 350. [12] .آق نوعی واحد سنجش است و به معنی یک دوازدهم رطل است (ترجمه منجد الطلّاب). [13] . بحارالانوار، ج 64، ص 184. [14] . بحارالانوار، ج 72، ص 67. [15] . وسائلالشیعه، ج 13، ص 348. [16] . نهجالبلاغه فیض الاسلام، نامه 12، ص 856. [17] . بحارالانوار، ج 103، و الحیاة، ج 5، ص 71 به نقل از تفسیر مجمع البیان. [18] . غررالحکم، ج 3، ص 328. [19] . میزانالحکمة، ج 4، ص 182. [20] . غررالحکم، ج 4، ص 181. [21] . تهذیبالاحکام، ج 6، کتاب الجهاد. [22] . بحارالانوار، ج 103، ص 191. [23] . میزانالحکمة، ج 4، ص 183. [24] . نهجالفصاحة، ص 115، حدیث شمارة 576. [25] . نهجالبلاغة فیضالاسلام، حکمت، 375، ص 1268. [26] . نهجالفصاحه، ص 413، حدیث شماره 1955. [27] . غررالحکم، ج 4، ص 536. [28] . نهجالفصاحه، ص 105، حدیث شماره 531. [29] . نهجالبلاغه، فیضالاسلام، نامه 53، 996. [30] . نهجالبلاغه فیضالاسلام، وصیت 12، ص 856.
|
حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: اول شبِ (قبل از مبارزه) تن و مرکبت را آسوده گذار.
31 . پرهیز از درگیری
قال علی ـ علیه السلام ـ : لا تُقاتِلَنَّ اِلّا مَنْ قاتَلَکَ.
[1] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود:جنگ مکن مگر با کسی که با تو بجنگد.
32 . رابطة صداقت و قهرمانی
قال علی ـ علیه السلام ـ : لَوْ تمیزَتِ الاَشیاءُ لَکانَ الصَّدقُ مَعَ الشَّجاعَةِ.
[2] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: اگر اشیاء دستهبندی شوند بدون شک صدق و راستی با شجاعت و قهرمانی همراه خواهد بود.
33 . تأیید کُشتی
مَرَّ النَّبِیُّ بِرَجُلَیْنِ کانا یَتَصارَعانِ فَلَمْ یُنْکِرْ عَلَیهما.
[3] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از کنار دو مرد که با یکدیگر کُشتی میگرفتند عبور نموده، آنها را سرزنش نکرد.
34 . پرهیز از زورگویی
قال علی ـ علیه السلام ـ : لاتَکُنْ قَویّاً عَلی ضعیف.ٍ
[4] حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرمود: برای افراد ضعیف، قوی مباش (و به آنها زورگویی و ستم مکن).
35 . مؤمن قوی
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : الْمؤْمِنُ الْقَویُّ خََیْرٌ وَ اَحَبُّ مِنَ الْمؤمِنِ الضَّعیفِ (مؤمنٍ ضعیفٍ).
[5] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: شخص باایمانِ قوی و نیرومند از شخص با ایمانِ ضعیف، بهتر و دوستداشتنیتر است.
36 . ورزشِ کودکان و تشویق آنها
عنِ الصّادق ـ علیه السلام ـ عَنْ اَبائِهِ قال :
دَخََلَ النَّبیُّ ذاتَ لَیْلَةٍ بَیْتَ فاطِمَةَ ـ علیها السلام ـ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ و الْحُسَینُ ـ علیهما السلام ـ فَقالَ لَهُما النّبِیُّ ـ صلی الله علیه و آله ـ قُوما فَاصْطَرِعا.فَقاما لِیَصْطَرِعا، وَ قَدْ خَرَجَتْ فاطِمَةُ صَلَواتُ اللهِ عَلَیها فی بَعْضِ خِدْمَتِها فَدَخَلَتْ فَسَمِعَتِ النَّبی ـ علیه السلام ـ وَ هوَ یَقوُلُ:اَیِّهِنْ یا حَسَنُ! شُدَّ عَلَی الحُسَیْنِ فَاَصْرعْهُ فَقالَتْ لَهُ:یا ابَهْ واعَجَباهُ، اَتُشَجّعُ هذا علی هذا؟ تُشَجِّعُ الْکَبیرَ عَلَی الصَّغیر؟! فَقالَ لَها:یا بُنیَّةُ، اَما تَرْضینَ اَنْ اَقولَ اَنا: یا حَسَنُ شُدَّ عَلَی الحسینِ فاَصْرعْهُ، و هذا حَبیبی جِبْرئیلُ یقولُ:یا حسینُ شُدَّ علیِ الحسنِ فَاَصرعهُ؟
[6] امام صادق ـ علیه السلام ـ به نقل از پدران بزرگوارش میفرماید:
شبی پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به خانة فاطمه ـ علیها السلام ـ وارد شد. امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ نیز (که در سنین کودکی بودند) به همراه ایشان بودند. آن حضرت خطاب به آن دو فرمود: بپا خیزید و با یکدیگر کُشتی بگیرید.
آنها نیز برخاسته و به کشتی پرداختند، حضرت فاطمه ـ علیها السلام ـ که برای انجام کاری از اتاق خارج شده بود وارد شد و متوجه شد که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ امام حسن ـ علیه السلام ـ را تشویق نموده و میفرماید:حسن! بپر، حسین را محکم بگیر و به زمین بزن.با تعجب عرض کرد:پدر جان! این بسیار عجیب است که شما حسن را تشویق میکنید تا حسین را شکست دهد! چگونه شما پسرِ بزرگتر را تشویق میکنید تا پسر کوچکتر را شکست دهد؟!
پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در پاسخ فرمود: دختر جان! آیا تو راضی نمیشوی من بگویم: «حسن! حسین را به زمین بزن»، در حالی که دوستم «جبرئیل» اینجا ایستاده و میگوید: «ای حسین! حسن را محکم گرفته و به زمین بزن؟!
37 . شُکرانة بازوی توانا
قال علی ـ علیه السلام ـ : کُونا لِلظّالِمِ خَصْماً وَلِلْمَظلومِ عَوْناً.
[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در وصیّت خویش خطاب به امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ فرمود: همواره دشمنِ ظالم و یاور مظلوم باشید.
38 . بالاترین توان
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : لاقُوًّةَ کَغَلَبَةِ الْهوی... و لاقُوَّةَ کَرَدِّ الْغضَب.ِ
[8] پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: هیچ قوهای همانند غلبه بر هوای نفس... و هیچ توانی مثلِ برگرداندن (و فرونشاندن) خشم نیست.
39 . پیروزی بر قویترین دشمن
وَخَرَجَ ـ صلی الله علیه و آله ـ یَوْماً وَ قَومٌ یُدْحُونَ حَجراً، فَقالَ: اَشَدُّکُمْ مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ عِندَ الْغَضَب.ِ
[9] روزی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از کنار گروهی (از جوانان) عبور کرد که سنگ (بزرگی) را جابجا میکردند، فرمود: قویترین شما کسی است که به هنگام خشم و غضب، خویشتنداری کند.
40 . حقپذیری در مسابقه
قال السجّاد ـ علیه السلام ـ :اِنَّ النَّبیَّ اَجْری الْاِبِلَ مُقْبِلَةً مِنْ تَبوُکٍ فَسَبَقَتِ الْعَضْباءُ، عَلَیها اُسامَةٌ فَجَعَلَ النّاسُ یَقولونَ:
سَبَقَ رَسُولُ اللهِ وَ رَسوُلُ اللهِ یَقُولُ سَبَقَ اُسامَة .
[10] امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمود:پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در مسیر بازگشت از جنگ تبوک در حالی که بر شتری سوار بود با اسامه که بر شتری به نام «عَضباء» سوار بود مسابقه داد. «عَضباء» (از شتر پیامبرـ صلی الله علیه وآله ـ)پیشی گرفت. مردم (تماشاگر فریاد زده و) میگفتند: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ برنده شد.ولی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ میفرمود: (اینطور نیست، بلکه من باختم و) اُسامه برنده شد.
[1] . نهجالبلاغة فیضالاسلام، نامه 12، ص 856.
[2] . غررالحکم، ج 5، ص 118.
[3] . اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 14، ص 285.
[4] . غررالحکم، ج 6، ص 436.
[5] . الاسلام و الطّبّ، ص 263 و مسائل تربیتی اسلام، دکتر حجّتی، ص 141.
[6] . بحارالانوار، ج 103، ص 189.
[7] . نهجالبلاغه فیضالاسلام، نامه 47، ص 977.
[8] . بحارالانوار، ج 78، ص 165.
[9] . بحارالانوار، ج 77، ص 148، حدیث 67.
[10] . بحارالانوار، ج 102، ص 190، و وسائلالشیعة، ج 13، ص 351. ")